روایت جشن تولد به یاد ماندنی دو سالگی رونیا خانم
عزیز دلم دو سال بودنت روی زمین مبارک سلام به فرشته کوچولوی مامان که دیگه روزهای باقیمانده برای پایان دو سالگیش به تعداد انگشتای دست رسیده و یادش به خیر که انگار همین دیروز بود که رادوین داشت روز شمار تولدت رو رنگ می کرد و خوشحال بود که دیگه داره تموم میشه و آبجیش دوینا (دنیا) می یاد. این آخر هفته قرار بودبریم شمال و باز از فرصت دورهمی فامیل و اینکه ایام شب عید و حال و هوای خوبی داره استفاده کردم و قرار روز تولد رو هم با همه همون جا هماهنگ کردیم. با بابارضا تمام کارها رو تقسیم کردیم تا همه چی رو از تهران برای اونجا مهیا کنیم. روز چهارشنبه بابا سید و مامان جون و دوتا داداشی ها...