رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

گذارن روزهای قرنطیه از بابت بیماری کرونا

1399/2/14 23:31
نویسنده : مامان منير
79 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به نازدونه های قلبم 

این روزها هنوز درگیر این ویروس کرونا هستیم و هر چه می گذره و امید داشتیم تموم بشه انگار نمی خواد دست از سرمون برداره 

ولی می دونی بدیش چیه ان قدر داره طولانی میشه که داره از اهمیت می افته و رعایت نکات داره توسط آدم ها کمتر میشه 

و این خودش باعث ادامه دار شدن این موضوع میشه 

به خدا دلم لک زده تو این روزهای بهاری و اردیبهشتی برم تو خیابان و قدم بزنم یا شما ها رو ببرم پارک و بازی کنید 

اما دو قدم هم که می آییم بیرون دلم از دل شوره می میره که هی باید به گم به چیزی دست نزنید و مراقب باشید.

و از همه بدتر که این اوضاع مدرسه رفتن گل پسرم و درس خواندنش تو خونه که یه ماجرای فاجعه است.

البته که یکم از سختی اش تقصیر مائه که بر خلاف همه ادارات ما باید بریم سر کار ،جای شکر داره بابا یک روز در میون میره ولی من هر روز سرکارم. 

تا آش و لاش بیام خونه و بخوام به شما ها برسم و بعد تازه بیام سر درس و مشق تو و قربونت برم که تو هم حسابی حرصم میدی تا کارهات رو تموم کنی و هم چین بعضی روزها با کراهت کارهاتو انجام می دیدی که دلم می خواد سرمو بکوبم تو دیوار و دروغ چرا گاهی به جایی می رسونی که دعوات هم می کنم .

گاهی هم به خاطر ایجاد اشتیاق در تو که سرعتت بره بالا و تند کارت و تموم کنی ، با تمام خستگی هام من هم می نشینم و هم گام با تو از روی سر مشق هات یا اعداد ریاضی رو باید ببنویسی باهات می نویسم.

صد بار هم بهت می گم به خدا رادوین بشینی بنویسی نیم ساعته همه کارهات تموم میشه ولی خدایی دق می دی، یعنی به جایی می رسونی که یک روز که حرفمو گوش میدی خودت میگی مامان چه زود تموم شد و من کل روز بیکارم دیگه .

از طرفی هم نانا خانم هم تا غافل کنیم سر کتاب و دفتر شماست و از خط خطی کردن بی نصیب نمی ذارتت ، حالا خدا را شکر چیزی رو پاره نمی کنه.

 

تو رو خدا الان این چند ماهه که پوست من حسابی کنده شد از دستت 😁ولی این و یاد بگیر که کاری که باید انجام بشه و زودتر انجام بده و تا تمام بشه و با خیال راحت بقیه زمان ها تو بگذرونی.... تازه مادر وقتی بزرگ تر بشی این رو هم می بینی هر کار باید سر وقتش انجام بشه تا هم نتیجه بهتری ازش بگیری و هم وقتی بزرگ شدی دیگه چند تا مسئولیت دیگه هم داری، اون وقت ممکن یهو برات یک کاری پیش بیاد و از انجام کارهات باز بمونی .

 

خلاصه که امسال که گذشت و الان که این دارم می نویسم تنها دو صفحه از کتاب ریاضی و یک شعر از کتاب فارسی بیشتر نمونده. امیدوارم تونسته باشی خوب همه چی رو یاد گرفته باشی.

و ترسم بیشترم از شایعه اینکه قرار سال آینده هم شماها به صورت آنلاین درست بخونید و ادامه این داستان هم چنان باشه.

خدا به دادمون برسه

کلاس موسیقی ات هم که قرار بود آنلاین برگزار بشه و با توجه به کوک نبودن سازت به تعویغ افتاد و پسرم هم که تنبل هر بار به یک بهمونه از زیر ساز زدن در میری.😖

گل پسرم و ناز دخترم شما رو به خدا می سپارم که مراقبتون باشه و تنتون سلامت باشه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)