رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

صداي قلب

سلام ني ني نازم گلم ديروز اومدم صداي قلب كوچيكتو شنيدم دكتر بهم گفت دقيقا ۶ هفته ات هست . فكر كنم وسطاي تابستون ميايي تو بغلم .   باورت نميشه اگه تموم دنيا را هم بهم مي دادن اين قدر خوشحال نمي شدم.   بابارضات كه داش غش ميرفت برات.   راستي ديروز به خاله منا هم گفتم ، واي كه چه قدر قربون و صدقه ات رفت.   اينجا همه دوست دارن و منتظرتن تابيايي مراقب خودت باش ، منم تمام تلاشم و مي كنم   ...
11 دی 1391

منتظر صداي قلب كوچيكتم

سلام نفسم دلم مي خواد كه حالت خوب باشه . فردا قرار برم سونو تا صداي قلب كوچولوتو بشنوم و بدونم چند وقته و شايد هم كي دنيا مي آيي.   يكم استرس دارم بابا رضا كه از هفته پيش هر روز ميگه امروز ميري سونو ؟، نه فردا ميري ؟ بهش مي گم من خودم استرس دارم تو ديگه زيادش نكن مي گه آخه وقتي صداي قلبشو بشنوي باورم ميشه كه واقعا ديگه دارم بابا مي شم.  خيلي از اومدنت خوشحاله ، منم كه حالم بد ميشه ، هر كاري مي كنه تا ما زود تر خوبشيم. من و بابايي خيلي دوست داريم و منتظر روزاي با تو بودن هستيم   راستي ۵ شنبه رفتم خيابون بهار يه عالمه لباس و وسايل نيني ديدم ، اگه بهفمم دخملي يا پسمل ديگه همه چي برات تموم مي كنم.   مراقب خودت باش و سعي كن پ...
9 دی 1391

خوش اومدي

سلام عزيز دلم امروز تصميم گرفتم كه از روز بودنت كنارم خاطرات تو بنويسم تا بدوني چه قدر دوست دارم   گلم ۲۳ آذر ۹۱ بود ساعت ۵ بعدازظهر رفتيم با بابارضا جواب آزمايش و گرفتيم و فهميديم تو با ما هستي و هر دومون از خوشحالی این شکلی شدیم اين بهترين روز زندگيمون بود.   دوست دارم و براي سالم بودنت هميشه دعا مي كنم . ...
6 دی 1391

چکاب رونیا خانم در سن 10 ماه و نیمی

سلام عزیزای دلم بگم از فرشته کوچولوی مامان که این روزا خیلی بلا شده و با اون چشای سیاهش کاملا شبیه داداش رادوینشه یادم میاد سر رادوین چه قدر برای قد و وزنش حرص می خوردم ولی هر بار دکتر می گفت خوبه نگران نباش  الان که نوشته های اون روزهامو چک کردم رادوین تو پایان 11 ماهگی 8470 با قد 77 بود و الان نانا خانم من 8950 با قد 74 هست. اون قدر هم زیاد با هم فرق ندارید و اماااااااااا تو شیطنت برابر هم هستید هر دو تا تون تو این سن شروع به راه رفتن کردید و الان هم رونیا خانم من می تونه راه بره نه به اون شکل اصولی ولی دیگه نیاز نداره همش دستش به جایی باشه. فدات بشم که با اون قد چشقلت و بااون چشای سیاهت می خندی و تند تند گام بر می داری...
15 0

رونیا خانم قشنگه

سلام به عزیزای دل مامان  فرشته کوچولوهایی که دارید بزرگ می شید و دلبرتر از هر روز دیگه  رونیا خانم که حسابی بلا شدی و دیگه دلت نمی خواد چهاردست و پا بری و دستا و می گیری و تند تند راه می ری فواصل نزدیک رو هم خودتو پرت می کنی  راستی برای پنج شنبه 98/01/22  هم بردمنت خانه بهداشت تا قد و وزنت رو بیگره که بشه برای پایان 10 ماهگیت  که حدود 8500گرم وزنت بود و قدت هم 71 بود. فدای دخترم بشم  الان دست دستی می کنی ، من با انگشت اشاره بهت می گم نه تو هم کل دستو تکون میدی . تا حدی بای بای کردن بلدی.  وای از دیروز هم در کابینت ها رو باز می کنی و توش رو نگاه می کنی و میگی دا. خدا نکنه داداش ر...
26 0

وااااااااااااای پسرم محصل شده

سلام به همه جونم  خدایا شکرت و هزار مرتبه شکر  چند وقتیکه با بابارضا همش حرف قد و وزن و اینای گل پسرمونه و اینکه خدای شکر که پسرم چه قدر بزرگ شده و از این حرفا و من هم که دنبال دغدغه برای خودم می گردم که اون هم الان بخش اصلیش مسئله اینکه پسرم کدوم مدرسه بره  خلاصه کنم برات  چند روز پیش موقع غذا خوردن گفتی دندونت درد می کنه و من هم که حساس روی دندون برای امروز برات وقت ویزیت گرفتم و دوتایی با هم رفتیم دندانپزشکی. سوپروایز دفترچه بیمه ات رو گرفت و فرمت رو پر کرد و داد که من امضاء کنم  واااااااااای که دلم غنج رفت برات تو بخش شغل نوشته بود محصل  اول اومدم بگم که اشتباه نوشتید پسرم مدرسه نمیره ولی ی...
26 0