رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

بيمه امام رضا

1391/11/2 11:32
نویسنده : مامان منير
125 بازدید
اشتراک گذاری
سلام نفس مامان

امروز طي مطلبي كه خوندم فهميدم كه تو اين هفته دوره رويان بودن را تموم مي كني و  وارد دوران جنيني مي شي.

بهت تبريك مي گم عزيزم .

الان ۹ هفته و دو روزت گلم.

راستي ديروز مطلبي رو كه تو سايت ني ني سايت در رابطه با هفته ۱۰ بارداري بود براي بابارضا پرينت گرفتم و بردم خونه تا بخونه

قيافش موقعي كه مي خوند ديدي بود ، هر جمله اي مي خوند مي گفت واقعا الان اين جوريه و بعد حسابي قربون صدقه ات مي رفت.

و از من خواست تا هر هفته اين مطلب و براش بيارم تا دقيقا از وضعيت تو خبر داشته باشه .

راستي ديروز عمو اكبر (شوهرخاله من) بهم اس ام اس زد و بالاخره طي چند پيامك بهش گفتم كه تو به خونواده ما اضافه شدي .

داستان از اين قراره كه عمو ۱۷ دي ماه تو مشهد بعد از اينكه شب تا دير وقت تو حرم براي زيارت با خاله مي مونن و براي همه ما ها نماز مي خونن ، خواب مي بينه كه من تو خونه مامان بزرگت تو يه اتاقم كه يه عالمه بچه كوچك دور و برمه و يه نيني خوشجل و موشجل بغلمه و هي دارم قربون و صدقه اش مي رم  كه اين طوري تعريف مي كنه و ميگه اون بچه ني ني من بوده

از خواب كه بيدار ميشه به خاله ام مي گه منير حامله است و بچه اش پسره .

خلاصه وقتي فهميد كه خدا تو رو به ما داده حسابي خوشحال شد و شاد بود از اينكه خوابش تعبير شده و مي گفت منير ، عمو خيالت راحت ، بچه ات بيمه امام رضا (ع) شده ديگه .

منو بگي كه تو دلم حسابي غنج مي رفت . آخه من خيلي دوست داشتم قبل از باردار شدم حتما يه سر مشهد برم كه امسال قسمت ما نشد ، به خاطر همين وقتي عمو خواب تو رو اونجا ديد ، خيالم راحت شد كه آقا به ما نظر كرده.

راستي سه شنيه تو اداره قرعه كشي سفر مشهده ، ان شاءا... خدا قسمت كنه اسم منم در بياد.

نيني جونم ، خيلي دوست دارم و خوشحالم كه كناري. برام مهم نيست كه دخمل باشي يا پسر ، فقط سالم باش همه هستي من.

بوووووووووووووووووووس گنده براي ني ني تو دلي خودم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)