چيدمان اتاق
گلم فقط دلم مي خواد خوب باشي
ديشب با بابارضا داشتيم دكوراسيون اتاقتو مي چيديم
قبلا من و بابا رفته بوديم نمايشگاه مادر،نوزاد يه عالمه كاتالوگ جمع كرده بوديم
خلاصه من كه حالم تعريفي نداشت ، ولي از دست بابات مرده بودم از خنده
اتاقت زياد بزرگ نيست و از همه بدتر اينكه يه طرف اتاق كامل كمد ديواري به خاطر همين دست ما كمي بسته است.
خلاصه من با اون حالم از رو كاتالوگا متراژ تخت و كمدها را مي گفتم و اونم با متر دور خودش مي چرخيد تا بهترين حالت را انتخاب كنه
جات خالي حسابي خنديدم
دلم مي خواد زود تر كنارم بيايي
صبح ها كه مي آيم تو اتاقت لباس بپوشم ، تو دلم خدا خدا ميكنم تو زود تر بيايي
تا صبح ها قبل رفتن به سر كار يه دل سیر تو رو ببينم و ببويم بعد برم
آخ كه چقدر دوست دارم.
باباهم دوست داره يه عالمه ، بعضي وقتا كه من كمي بهترم يواشي مي ياد دستشو ميزاره تو دلم و بعد يك بوس من و مي كنه و يه بوس هم تو رو ( يه بوس كوچولو رو شكمم برات ميزاه)
راستي مامان بزرگم ديروز برات اس ام اس فرستاده بود. هزار تا بوس و قربون صدقه هم ضميمه اش بود.
بهترين حس تمام زندگيم تويي