رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

خدا یه گل دیگه از باغ خانواده ما داره می چینه

1398/5/27 18:18
نویسنده : مامان منير
98 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته کوچولو های من 

دلم گرفته 

دارم دق می کنم 

یعنی خدا هیچ عزیزی رو از خانواده اش نگیره 

عزیز بابا رضا چند وقته که دیگه حالش خیلی بده و تو بیمارستان بستریه این چند سال اخیر داستان زندگیش همش همین بود ، هی می رفت بیمارستان و به امیدخدا بهتر می شد و می یومد خونه .

ولی این بار اوضاع فرق داشت هر روز فقط از خاله ها و دایی پیام می گیریم که حالش بدتر شده و امروز فلان عضو از کار افتاده و این جوری حالش بدتره.

و دیشب که وقتی رسیدیم خونه مامان فریده ، مامان گفت که دکترا دیگه جوابش کردن و قراره دستگاه ها رو قطع کنن ، چون معتقد هستن فقط با دستگاه زنده اس.

حالم خراب شد تمام صحنه های رفتن مامانی خودم یادم اومد 19 روز پشت در اتاق صف می کشیدیم تا بتونیم برای چند دقیقه مامانی رو ببینیم و آخر رفت و ما رو تنها گذاشت.

و من امید بسته بودم به عزیز و اونو اندازه مامانی خودم دوست داشتم.

آخ که دلم چه قدر برای بابا رضا سوخت ، که وقتی گفت چه جوری بگم عزیزم رفته و در حالی که اصلا پیشم نیست 

برای اینا یه جور دیگه سخته چون عزیز الان ایران نیست و این بندگان خدا فقط دورا دور از حالش خبر دارن

مامان فریده که داره آب می شه 

من هم از دیشب تمام تنم سره و اصلا حس ندارم 

صبح حتی قبل از بیرون اومدن از خونه حتی جرات خداحافظی با مامان رو نداشتم و سریع اومدم سمت اداره 

خدا خودت کمکشون کن

داغ عزیز از دست دادن خیلی سخته 

 

پسندها (2)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)


13 شهریور 98 13:13
امیدوارم یه فرجی بشه و حالشون رو به بهبودی بگذره
امیدتون و از دست ندید،خدا بزرگه...
​​​​​
مامان منير
پاسخ
سلام عزیزم 
ممنون از همدلیت 
ولی این بار هم دست تقدیر از دست دادن برای ما رقم زد.