رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

كيك blue - كيك آبي

1396/2/16 17:06
نویسنده : مامان منير
132 بازدید
اشتراک گذاری

عزيز دلم سلام 

نازدونه من كه خيلي دوست دارم و چند وقتيه نتونستم بيام و برات چيزي بنويسم 

حال و حسم خرابه 

هم جسم و هم روحم كمي داغونه و خسته است 

فشار كار و اتفاقات كناري خودش مزيد علت مي شود كه دير به دير بيام .

حالا بريم سر اصل مطلب 

چند وقتي كه تو مهد شما تولد دوستاتون داره پشت سر هم ميشه و مادر ها دونه دونه براي بچه ها تولد مي گيرن و كيك و بادكنك و شمع و نانا كردن تو مهد 

و تو هم عاشق كيك 

هي از من سراغ زمان تولد رو مي گرفتي و اينكه كي تولد من ميشه و برام من هم تو مهد تولد ميگيري؟

كه من بهت گفتم آره مامان برات تولد مي گيرم  اما تولدت تابستونه و خيلي ديگه مونده 

اما آخر هفته اي گفتي ميشه براي من كيك بولو درست كني منم گفتم باشه 

از شانس اين آخر هفته بابا سركار بود و من و تو تنها و يك آخرهفته واقعا به درد نخور رو داشتيم.

صبح كه نه البته ظهر بيدار شديم و من حالم خراب به طوري كه از درد كمر نمي تونستنم حتي صاف بياستم 

بابارضا جونم كه پيش ما نبود و تو هم درگير كيك بولو 

من بهت گفتم كارهام تموم شه برات درست مي كنم 

با بدبختي كارهايي كه داشتم رو انجام دادم و خسته ونالان روي مبل ولو شدم 

كه اومدي سمتم گفتي كارهات تموم شد 

گفتم تقريبا اره

با لحن زيباي بچه گونه ات گفتي آخ جون و آخ جون 

اول كمي تعجب كردم 

بعد از خنده غش كردم 

كه تو مي پرديدي بالا و پايين كه آخ جون و آخ جون نوبت كيك بولو من شده 

با هر حالي بود بالاخره بلند شدم و برات كيك درست كردم اول كه رنگ كيك به سمت كرم بود همين جور نگاه مي كردي و رضايتي در چهره ات ديده نمي شد ولي امان از اون لحظه كه قطره هاي آبي رو توي ماده كيك ديدي و يك دفعه بعد از يك هم تمام مايع كيك به رنگ‌ آبي در اومد و ديدن برق تو چشمات بهترين لحظه براي من بود.

خلاصه كيك و آماده كردم و گذاشتيم تو فر

اول فكر نمي كردم واقعا قصد داشته باشي كه بخواي كيك رو ببري مهد كودك ولي وقتي كيك حاضر شد و جديت اين در تو ديدم كه واقعا دلت مي خواد اونو با دوستات بخوري ديگه دست به كار تزيين كيك شد و به خاطر اينكه تو راضي باشي و كيك رو دوست داشته باشي تمام مراحل تزيين رو باهات چك مي كردم 

خلاصه يك كيك آبي با نمك شد 

قربونت برم پسرم كه حاضرم براي شادي و ديدن يك لبخندت هر كاري بكنم 

وقتي هم بابا از در اومد بدو بدو بهش گفتي مامان كيك بلو درست كرده ، ماله منه هاااااا

مي خوام ببرم مهد 

و من حسابي خنديدم.

دوسسسسسسسست دارم جونم 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)