رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

رفتن به آتليه بدون انداختن عكس

1395/1/27 23:17
نویسنده : مامان منير
154 بازدید
اشتراک گذاری

رادوينم 

عشق مامان 

اصلا دلم نمي خواد بنويسم 

چون واقعا موندم از دست چي بگم 

بابارضا برامون وقت آتيله گرفت ، ما رو تا اون سر تهران برد 

من يك عالمه لباس برداشتم 

كلي هماهنگ كرديم و لباس هاي ست برداشتيم تا عكس هاي رسمي و اسپرت مجلسي بگيرم 

اما پسرم با ورود به آتليه زدي زير گريه 

چنان كه چشات سرخ شد و تا آخر هم حاضر نشدي عكس بگيري و من و بابا همه عكسامون دوتايي شد 

تنها تو عكس دسته جمعي به هزار بدبختي نشستي و يك عكس هم تو بغل بابايي بود من ازت انداختم 

جاي حرصش اينجاست كه بابا از تو و داداشي بيرون آتليه عكس گرفته كه داريد غش غش مي خنديد.

البته كه داداشي هم كم از تو نداشت و اصلا يك عكس تكي خوب نتونست ازش بندازه 

حداقل تو عكس سه تايي هم باز فقط نشست.

همين و بس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)