هديه خاله منا و عمو ابراهيم در راستاي جيش كردن پسر

سلام عزيز دلم 

خوبي جون مامان

اين چند روز حسابي در گير جيش كردن شما هستم .

به خدا ديشب جوني ازم گرفتي كه نگو يعني درد دستم دوباره شروع شده و پشتم داره گز گز ميكنه.

ديشب رفتيم خونه ماماني اينا براي ديدنشون كه از مشهد اومده بودن و شما هم تا تونستيد اونجا با داداشي آتيش سوزونديد.

خاله منا و عمو ابراهيم هم سري پيش كه شما تازه جيش مي گفتي لطف كردن و برات يه بلوز و شلوار  هديه گرفتن . ديشب هم برات دو تا شورت گرفتن.

كه خاله كادو رو بهت داد. تو هم باز كردي و گفتي اين و خاله منا آورده ، دست بزنيد.

يعني همه مرده بوديم از خنده و بعد هم تندي شورت ها رو برداشتي بردي تو كيفت گذاشتي.

دستشون درد نكنه....

البته با توجه به اينكه من پوشك شما رو باز كرده بودم همه حواسم به اين بود كه يادت نره و خدايي نكرده جايي رو نجس نكني.

واي يكبار هم اومدي و گفتي جيش كردم كه باورت نميشه من مثل جت از روي زمين بلندت كردم كه مبادا جايي بريزه كه بابايي گفت كرده من هول شدم تند گفتم نه نه نكرده و رفتيم دست شويي.

خوبي دست شويي خونه اونا هم اينكه بزرگه و شما حسابي اونجا آب بازي مي كني .

البته بگمااااااااااااا پسرم ديشب 4 بار رفتي جيش و همه رو هم جيش كردي و اصلا اتفاق بدي نيافت 

ولي آخر شب پي پي داشتي و كمي ناراحتي كردي و چند بار هي مي خواستي بري و تا دم در مي رفتي و بعد مي گفتي نه نه ندارم خلاصه يه چند باري اين جوري سر كارم گذاشتي .

تا اينكه من بدون پوشك لباس تنت كردم و راهي خونه شديم . دلت هم نخواد چه باروني مي يومد.

آخر وقتي رسيديم خونه طي دو مرحله بالاخره پسرم پي پي كردي . البته اين رو هم گفته باشم ديگه اون قدر از پي پي كردن نمي ترسي.

و با هم يه شعر مي خونيم كه بابا حسابي بهمون مي خنده .

من مي خونم : آي پي پيه بيچاره ///////// بدو برو تو چاله 

بعد تو مي گي كجا بره ؟؟؟ من هم كاسه دست شويي رو نشون مي دم مي گم بره تو چاله // بدو برو تو چاله 

يعني پسر همه چي بزرگ شدنت يه داستانه 

اينا رو برات نوشتم كه بدوني هر مرحله اي چه سختي هايي داشته 

اينكه بايد گاها تايم طولاني باهات تو دست شويي بشينم و بعد بدون اينكه تو جيش كني تازه همه جا رو هم با آب خيس كردي باييم بيرون .

ولي دوست دارم