رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

خريد اولين شورت براي پسرم

1394/11/2 23:57
نویسنده : مامان منير
1,406 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرم 

چند وقت در گير برنامه از پوشك گرفتن شما ها هستم و هر روز هم باهات يه داستان داريم .

هنوز صبح ها كه مي خواي بري مهد چون حالت خواب و بيداري حوصله جيش رفتن نداري ولي روزايي كه خونه هستيم صبح ها كه بيدار مي شي سر حالي و قشنگ ميري دست شويي و ميري جيش.

به همين خاطر تصميم گرفتيم بريم با بابا برات شورت بگيريم كه برات جذاب باشه و خوشت بياد.

من چند مدل همين اطراف خونه خودمون ديدم ولي خوشم نيومد چون به نظرم اولين شورت خيلي مهم بود كه تو رو اذيت نكنه و تو توش راحت باشي.

شايد خنده ات بگيره ، آره مامان حتي شورتتم برام مهمه 

به همين منظور جمعه ظهر زديم بيرون كه بريم براي پسرم شورت بگيرم و به پيشنهاد بابارضا رفتيم خيابون بهار.

تو پاساژ چهل ستون و چند تا مغازه هاي اطرافش يكي دو مدل ديدم كه يا خوشم نيومد و يا به نظر من برات بزرگ بود.

آخر طي پيمايش هامون تو خيابان يك مغازه پيدا كردم كه فقط جوراب و لباس زير داشت كه رفتيم اون سمت خيابون سمتش كه از شانس خوبمون بسته بود.

گفتم ديگه به در بسته خورديم كه در حالي كه از جلوش اومديم رد بشيم و بريم همون موقع صاحب مغازه رسيد.

خدا را شكر هم من بالاخره چيزي كه مد نظرم بود انتخاب كردم 

شورتي كه جنس لطيفي داشته باشه ، كش هاش سفت نباشه و از همه مهم تر تمام درز هاي توش آستر دوزي شده باشه و درز زبر از داخل نداشته باشه.

با اين تفاسير برات يك پك سه تايي شورت با طرح باب اسنفجي برات گرفتم كه دونه اي 10 هزار تومان شد.

كه عرف شورت كودك اندازه تو ديگه گرون ترينش 5 هزار تومان بود.

مهم اين بود كه تو اين شورت ها روخيلي دوست داشتي و تا رسيدم خونه تندي  يكي رو انتخاب كردي و پوشيدي

بين آبي و نارنجي و طوسي 

آبي رو برداشتي 

هي هم به من مي گفتي بخون مامان.

بعد من مي گفتم : كوچولوي دندون خرگوشي 

تو هم مي گفتي باب اسپنجي ( باب اسفنجي)

و قربون پسرم هم برم بهت گفتم مامان بايد جيشتو بگي اگر نه باب اسفنجيت خيس مي شه 

و پسرم همه جيش ها رو به موقع گفتي.

راستي از معضلات رفتن به خيابون بهار هم برات بگم كه اونجا اگه به هواي يه چيز بري با دست پر بر مي گردي .

بابا از اون جا برات از فروشگاه رولان يك كاپشن و شلوار صورمه اي بهاره گرفت و يك ركابي سفيد و صورمه اي 

و از پاساژ چهل ستون هم يك دست بلوز و شلوار سبز خوشرنگ

خلاصه جيب بابا رو خالي كرديم و اومديم.

 

اي جونم بابا رضا عاشق اينكه پسرش خوش تيپ باشه 

مامان فداي اين پدر و پسر بشه 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)