رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

شرح حال يك روز بابارضا

1391/12/13 13:44
نویسنده : مامان منير
128 بازدید
اشتراک گذاری
نازدونه اين و برات مي نويسم

شرح حالي از بابارضاته

من : جلوي تلويزيون ، دراز كشيده به پهلو

بابا رضا :داره يواشكي مي خنده

من : چي شه ؟

بابارضا : هيچي ؟

من : پس چرا مي خندي ؟ بگو ديگه ؟ نكنه داري به من مي خندي!

بابارضا : نه داشتم نيني رو نگاه مي كردم ، آخه داره بزرگ ميشه قربونش برم

مي ياد يواشي سمت من ،

بابارضا : به نظرت الان صداي قلبش و ميتونم بشنوم

من : فكر نكنم !

بابارضا : با شيطنت سرشو مي ذاره رو دلم

من : قلقلكم مي ياد و هرهر مي خندم

بابارضا : اااااااااا ساكت باش ، نمي شنوم ، بعدش مي گه دستگاه فشار خون كجاست ؟

من : فشار خون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بابارضا : آره ديگه . گوشي شو مي خوام

من : بابايي ، اون كه ديجيتاله ، گوشي نداره

بابارضا: اااااااااههههههههه ، پس كي ميريم سونو ، من نينيو ببينم و صداي قلبشو بشنوم

من : صبر كن ، شنبه

بابا رضا : من عاشق تو و نيني تو دليتوم

من :

بابا رضا : تو رو از روي شكم من غرق بوسه مي كنه

من : از بودن كنار بابا رضا و داشتن تو در پوست خودم نمي گنجم.

 

دوست داريم همه هستي مامان و بابا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)