روز ميلاد
چون هم اين چند وقت حالم زياد رو به راه نبود و هم خونه نبودم و دسترسي به اينترنت نداشتم .
پس حالا بر مي گرديم به عقب
روز 21 مرداد
ساعت 7 صبح به همراه بابا رضا و بابام و مامانم رسيديم بيمارستان ابن سينا ، طي قرار قبلي من ساعت 9 صبح وقت زايمان داشتم .
ساعت 8 منو بردن تو و كارهاي لازم براي تولد نازدونه من رو شروع كردن
راستشو بخواي كمي مي ترسيدم
بابارضا و مامانم تا دم اتاق عمل اومدن
اونجا يه عالمه ازم سوال پرسيدن و بعد صداي قلب تو رو گوش دادن و يه سرم بهم وصل كردن و گفتن روي تخت دراز بكش
حدود يك ساعتي طول كشيد كه من تو بخش بودم و اين يك ساعت زمان نمي گذشت
به هرچي كه كه فكر كني ، تو ذهنم اومد و رفت
خلاصه ساعت پنج دقيقه به 9 رفتيم به سوي اتاق عمل
دلهره اي داشتم كه نگو و نپرس
آخه من تا حالا اتاق عمل نرفته بودم
ضمنا هنوز هم تصميم نگرفته بودم كه بيهوشي كامل بشم و يا بي حسي موضعي