رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

35 ماهگي پسرم هم تمام شد.

1395/4/20 16:13
نویسنده : مامان منير
124 بازدید
اشتراک گذاری

چشم روي هم گذاشتم 

و نه چه شب هايي تا صبح بيدار بودم 

روزهايي كه به اميد ديدنت و رسيدن به زمان با تو بودن تند تند تو اداره كارهامو تموم كردم كه بدون هيچ اضافه كاري سريع به تو برسم و دم مهد با ديدنت بغل باز كنم و تو باخنده خودتو به من برسوني.

تو راه تا خونه برام شعر بخوني

از ديدن ماشين پليس هاي كنار اتوبان دو تايي با هم با صداي بلند ذوق كنيم و از ديدن جرثقيل ها به هيجان بياييم.

و كارهاي ديگه 

از جمله اينكه از من ميخواي دستامو از روي فرمون بلند كن تا ماشين خودش بره و بعد كلي بخنديم و شادي كنيم تو مسير.

اره پسرم 

روزگار داره سپري مي شه 

قبول دارم گاهي بد خلقم وحوصله ندارم 

كه حتي كوچيك ترين شيطنت هاي كودكانه ات براي من چون مصيبتي بزرگ مي مونه و تاب تحملم رو از دست مي دم

ولي در هر حال دوست دارم 

اي عاشقانه جون من  نفسم به تك تك نفسات بسته ات.

 

و اما اتفاق مهم 

تنها يك ماه ديگه تا تولد پسرم مونده و من هيچ كار اساسي براي تولد انجام ندادم.

راستش رو بخواي خونه رو چند ماهي است براي فروش گذاشتيم و مي خواستيم خونه جديد بخريم و خيلي دلم ميخواست تولد تو رو اونجا بگيرم و سر همين كه نمي دونم اون خونه چه جوريه براي همين سر آماده كردن تزئيات كمي دست نگه داشتم.

ولي انگار خبري از مشتري و اسباب كشي نيست و من تنها يك ماه وقت دارم.

امشب بابا بايد در مورد تولد و نحوه برگزاري با هم برنامه ريزي كنيم تا تمام چيزهايي كه لازم دارم در اسرع وقت حاضر بشه 

نا زدونه مامان.

تو زندگي بالاترين لذت برام برپايي جشن تولد براي توئه 

البته اوكي اصلي گرفتن جشن رو از بابا گرفتم.

بابارضا گفت يه بچه كه بيشتر ندارم ،‌ براش جشن تولد هم مي گيرم و من كلي ذوق كردم.

نازدونه من عاشقانه دوست دارم.

 

بوس35 ماهگيت مباركبوس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)