رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

31 ماه تموم شد و چه زود گذشت

1394/12/21 22:13
نویسنده : مامان منير
591 بازدید
اشتراک گذاری

سلام 

سلام به پسر نازم 

پسر شيرين زبونم 

پسر قند عسل و وروجكم

رادوينم ، همه جون مامان 

اگه بخوام بگم كه چه قدر دوست دارم اين يه حقيقت كه خودم هم انتهاشو نمي دونم .

پسر نازم ان قدر از بزرگ شدنت دارم لذت مي برم كه دلم نمي خواد اين روزها زود بگذره ، گاهي باور نميشه هر فصل رو داري براي چندمين بار تجربه مي كني و مي بيني ، چون همه لحظه ها در كنار تو براي من مثل يك تجربه جديد مي مونه .

گل پسرم 

ان قدر ناز و خوردني شدي كه نگو 

اين قدر شيرين صحبت مي كني كه دلم مي خواد قورتت بدم .

و گاها هم وقتي نشستم يا دارم ظرف مي شورم مي آيي بغل مي كني مي كني ميگي مامان خوشگل من ، يا مامان دوست دارم  يا مامان فقط ماله منه.

خلاصه پسرم براي خودت بزرگ شدي

راستي از چكاب اين ماه بگم 

كه داستاني داشتيم تو مطب كه براي شما دو تا پسر عمو ها با هم نوبت گرفته بوديم و با هم مطب رو گذاشته بوديد روي سرتون .

قد پسرم در حتال ايستاده 93.5 سانت ، وزن 13 كيلو 

كه با توجه به نظر دكتر تون آقاي دكتر محمد وفا پروند شما دقيقا وزن بچه هاي سن 2 سال و نيم تا 2 سال 8 ماه رو داري و ازت كامل راضي بود و گفت خيلي خوب وزن گرفتي و قد رو هم گفت 2 سانت قد بگيري مي شي بچه 3 ساله و در نهايت پس قدت كمي بلند 

به م هم گفت چون خودتون قدتون بلنده و قد بابا رو هم پرسيد گفتم 178 گفت رادوين د رحد شما و چه بسا از شما ها بلند تر خواهد شد.

و نكته اساسي 

اينكه آقاي دكتر گفت تركيب بدني تو جوريه كه هيچ وقت يك بچه توپول ديده نمي شي و به قول مامان كه پسرم هميشه مانكنه خندونک

ميزان مكمل هاي غذايي رو هم تغيير نداد 

همون هفته اي 5 سيسي زينك ، يك روز در ميان هم 5 سيسي شربت ايمونوسي و شربت ويل كيدز

راستي شربت پلانژل كيدز رو هم براي سرما خوردگي و صرفه بهت داد كه گفت جديد اومده و براي بچه ها خيلي خوبه .

در مورد دندون هات هم كه كامل نشده گفت چون دندون اول رو دير در آوردي هنوز وقت داري ، البته كه شما جديدا دستت تا ته حلقت تو دهنته و مي خواي روي لثه هات بكشي و تازه از من هم مي خواي برات اين را بكنم و وسط به رسم شيطنت دست منو گاز مي گيري و مي خندي.

خدا را شكر كه دكتر از وضع جسماني شما راضي بود .

ظهر هم تو مهد جلسه پايش رشد داشتيم كه خدا را مدير آموزشي مهد هم بابت يادگيري و افزايش مهارت هات تعيرف كرد و اونا رو هم خوب ياد گرفتي.

پسرم مي دونم خيلي روزا خستگي كار و فشار زندگي نمي زاره برات يه مادر ايده آل باشم ولي من دارم تمام تلاشمو مي كنم و دست بابا رضا درد نكنه كه با تلاش هاي زيادش براي ما آرامش رو فراهم مي كنه .

واقعا زيبا ترين لحظه روزم اون تايمي كه بابا در مي زنه و تو با تمام شوقت مي گي بابامه و مي پري تو بغلش.

پسرم خيلي مراقب خودت باش

من عاشقانه دوست دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)