شعر بابايي براي نيني
امروز مي خوام از طرف بابا رضا برات بنوسيم
بابايي هر روز عاشقانه حالت و مي پرسه و منتظره اومدنته
بعضي وقتا كه مشغول كاري هستم يا تلويزيون نگاه مي كنم ، يه آن به خودم مي آيم و مي بينم داره ما رو نگاه مي كنه ، كاملا تو حس خودشه و بعد كه متوجه من ميشه
يواشكي مي خنده و مي گه : مگه چيه داشتم نگاتون مي كردم
و بعد با خنده برات مي خونه
نيني نيني كوچولو
نينيه مثل هلو
كي مياي بغل بابا
دوست دارم نيني جون
راستي بابايي يه چيز ديگه هم دوست داره ، اونم اينكه كه حركات تو رو حس كنه ولي تو هم براش ناز ميكني و هر وقت اون دستش و ميزاره رو دلم ، تو ديگه تكون نمي خوري ،
بعد هم بابايي ميگه ، كاش مي شد يكم هم نيني تو دل من بود ، من خيلي دوست دارم وجودشو حس كنم و
من
فقط بدون پسر نازم من و بابايي خيلي دوست داريم و هر لحظه منتظر اومدنت هستيم
حدود كمتر از ۱۱۰ روز ديگه تو ،تو بغلمي به اميد خدا
خدايا مراقب نيني ناز من و باباييش باش
الههههههههههههههههههههههي امين