تولد نوه پنجم خانواده جوشقاني آقا سيد طاها
سلام گل پسرم
عزيز دل مامان
تو روز 29 ماهگي شما يك ني ني كوچولو به خانواده ما اضافه شد و شما صاحب سومين پسر عمه شدي
بلههههههههه
آقا سيد طاها دنيا اومد.
البته كه اين نازدونه بايد 5 شنبه دنيا مي يومد و انگار كمي براي كنار ما بودن و ديدن اين دنيا عجله داشت و سه شنبه ساعت حدود يك ربع به 10 شب بود كه خبر تولدش بهمون رسيد.
طاها جون تولدت مبارك
صبح با عمه بهناز صحبت كردم و گفت امروز مرخص نميشه و بايد يك روز بيشتر بمونه و به همين خاطر من يك ساعت مرخصي گرفتم و شما رو بردم خونه خاله منا و خودم رفتم بيمارستان .
خوبيش اين بار اين بود كه طاها جون تو بيمارستان اقبال دنيا اومد كه به خونه ما خيلي نزديك بود و من به موقع رسيدم بيمارستان.
يه نيني ناز و كوچولو با چشماي طوسي روشن
خدا اينا رو براي هم نگه داره .
به لطف خدا قراره فردا عمه بهناز مرخص بشه و چون علي هم كوچولو يه چند روزي برن خونه ماماني فريده و ما هم احتمالا فردا شب براي ديدنش مي ريم اونجا .
خيلي دلم مي خواد عكس العملت و موقع ديدن يه نيني ببينم .
عكسش رو كه بهت نشون دادم و گفتم اين هم آقا طاها بدو بدو گوشي رو بردي به خاله منا نشون دادي و گفتي آله طاها.
دوستدارم عشقم.