رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

براي جيگر گوشه ام

1394/6/17 19:28
نویسنده : مامان منير
167 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عزيزم

رادوينم اين مطلب و به افتخار داشتن تو برات اينجا مي زارم ، اين و تو وبلاگ يكي از دوستام خوندم و ديدم واقعا حقيقت وجود من هم همينه.

دوست دارم خيلي خيلي دوست دارم

 

محبتمحبت

در عالم کودکی به مادرم قول دادم که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم.

مادرم مرا بوسید و گفت : نمی توانی عزیزم!!

گفتم می توانم، من تو را از پدرم و خواهرم بیشتر دوست دارم.
مادر گفت یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی ...

نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم، ولی خوب که فکر می کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم.
معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم ...

بزرگتر که شدم عاشق شدم ...

خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم ... ولی وقتی پیش خودم گفتم کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته قلبم این مادر بود که انتخاب شد ...

سالها گذشت
سالها گذشت و یکی آمد ...
یکی که تمام جان من بود، همه ی عمر من بود ...

همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی ...

من هرچه فکر کردم، او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم.
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود.

من دیگر نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم ...


آخــــر مــــن خــودم مـــــــــــادر شـده بـودم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)