رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

اولين حضور پسرم در آرايشگاه

1394/4/24 9:03
نویسنده : مامان منير
202 بازدید
اشتراک گذاری

آخ پسررررررررررر من 

آخ جيگرررررررررر من 

پسر دارم يه دونه

پسر دارم دور دونه 

 بوسبوسبوس

خخخخخخخخخخخ يعني فقط انگار من تو دنيا پسر دارماااااا

آخه تو عشق مامانيمحبت

مامان فداي اون چشاي تيله سياهت بشه جون مامان

ديروز عصري من وقت دندون پزشكي داشتم و موقع برگشت در مورد موهاي تو صحبت كرديم و به بابا گفتم كه مربيت موقع خروج از مهد مي گفت براش شونه كردم ولي مرتب نشده (چون اونو به موهات آب نمي زنن) 

بابا هم گفت مي خواي بريم موهاشو كوتاه و مرتب كنيم متفکر

كه من هم با اين كه داغون بودم گفتم باشه چون چند وقته اين تصميم و داشتيم و هي پشت گوش مي افتاد

خلاصه رفتيم آرايشگاه پيش دوست بابارضا 

تو از اونجا خوشت اومده بود و تا نوبت بشه داشتي براي خودت بازي مي كردي و با صداي سشوار اينا دستا تو تكون مي دادي و به من نشون مي دادي همه چيو 

وقتي عمو مرتضي گفت نوبت گل پسره اول خيلي خوب برخورد كردي و رفتي روي صندلي ايستادي ولي وقتي خواست كه بشيني داستان شروع شد و پسرك من زد زير گريهگریه و مي خواستي يه جورايي فرار كني كه آخر بالاخره بابا نشست رو صندلي و شما نشستي تو بغلش و نمي ذاشتي من هم از تون دور بشم.

 و عمو موهاتونو كوتاه كرد 

ديگه از شانس ما چون آرايشگاه هم خيلي شلوغ شده بود از موقع كوتاه كردن موهات روم نشد پيش اون همه مرد عكس بگيرم ولي تا رسيديم خونه از جيگرم مامان تند چند تا عكس گرفتم كه برات مي زارم 

پسرم ان شا ا... آرايشگاه داماديت خندونک

با موهاي كوتاه خيلي قيافه ات عوض مي شه دلم مي خواد گاز گازت كنماااااااااااااااخوشمزه

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان زهره
24 تیر 94 9:16
مبارکت باشه شازده انشاالله سلمونی دامادیت گلم