تولد رادوین گل پسرم

سلام همه عشق مامان 

بلاخره به روز تولدت رو رسید و من با کمک بی منتهای بابا تونستم برات تولد بگیرم 

خیلی سخت بود ولی بلاخره دو تا مهمونی تولد با که یکی با حضور خانواده من و یکی با حضور خانواده بابارضا بود به خوشی و سلامتی برگزار شد 

تم تولدت رو امسال ملوان انتخاب کرده بودم 

راستش و بخوای یه عالمه فکر و ایده تو ذهنم بود ولی خوب با اوضاع دستم زیاد اوضاعم مساعد نبد 

ولی خوب باز هرکی اومد خونه از تزیینات خوشش اومد 

دست مامانی عصی هم درد نکنه که حسابی سنگ تموم گذاشت و کمکم کرد .

راستی امسال هر دو تا کیک تولدت رو هم خودم درست کردم .

سخت بود و لی به عشق تو هر سختی دلنشین میشه 

روز اول یک کیک آبی یک طبقه و روز دوم یک کیک شکالاتی دو طبقه 

و قربون پسرم برم که با تمام احسای به مامان تو درست کردن کیک کمک کردی.

و چیز هیجان انگیز دیگه ژله به شکل حلقه نجات بود که با دردسر های درست کردمش اما جالب شد.

شب تود دوم که بابا براتون سنگ تموم گذاشت و بوی جوجه و کوبیده اش کل کوچه رو برداشته بود.

پسرم 

عشقم 

گل ناز مامان 

همه اینا رو به عشق تو انجام دادیم.

فقط به خاطر یک لبخند تو 

و بد تولد واقعا دیگه جونی برامون نموند.

تازه من تو هر دو مهمونی اعلام کردم که با وضعیت دستم هرکس خودش از خودش پذیرایی کنه اما باز ....

رادوین جونم 

عزیزدلم خیلی خوشحالم که تو رودارم.

هدیه های تولدت 

من و بابا که برات یک جعبه سازه سازی گرفتیم 

بابایی و مامانی عصی : یک کامیون بزرگ - خاله منا : ماشین کنترلی دیوونه 

باباییی  و مامان فرید: مقداری پول و یک تی شرت و شلوار - عمو داود : تی شرت و شلوارک آبی که خیلی بهت میومد

عمو بابک : یک تی شرت 

عمه بهاره : یک اسباب بازی ماهیگیری و یک اعصاب سنج

عمه بهناز : یک ماشین بزرگ زرد و یک سوئشرت

که دست همه شون هم درد نکنه 

البته خاله ریحانه دوستم هم یک تی شرت و شوارک براتون فرستادن.

اینم  گل پسرم و پسر عمو و پسر عمه هاش که البته ان قدر وروجک هستید که یه عکس مرتب نشد ازتون بگیریم .

 جونم 

عمرم پسرم 

امیدورام همیشه خوب باشی و سلامت 

از خدا ممنونم که تور بهم داد