جشن تولد گل پسرم
رادوين عزيزم سلام
عزيز دوردونه مامان
اي همه جون من
نمي دوني كه چه قدر برام مهمي و حاضرم براي داشتن تو همه كاري بكنم
دستم اوضاعش خيلي بد تر شده و دوباره مجبور شدم فيكسش كنم و حتي آمپول تزريق كنم و مسكن بخورم
ولي قرار شد به كمك بابا رضا و ماماني جشن تولد شما رو برگزار كنيم.
اميدوارم حداقل جشن خوبي برات بشه
دلم مي خواست خيلي كارها برات انجام كه نشد
پسرم من و ببخش
قربونت برم كه هر كي ميگه دستم چي شده . تو ميگي من بدو بدو كردم داشتم مي خوردم زمين مامان منو گرفت دستش بد شد كه ديگه نمي تونه بياره بالا
خيلي دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی