رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

انتظار تولد يك نيني ناز

1396/9/5 14:12
نویسنده : مامان منير
151 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيز دلم 

بالاخره خدا هم به ما رو كرد و به جمع خانواده ما يه نيني ناز ديگه هم قرار اضافه بشه 

21 مهر ماه اين فرشته كوچولو اولين حضورشو تو خانواده ما اعلام كرد و براي 6 آبان هم بعد انجام سونو نويد تشكيل قلبش به خونه ما صفاي خاصي دارد.

پسر نازم 

قربونت برم كه خيلي دوست دارم و تو تنها دليل ادامه زندگي من هستي و هر نفسم به نفست بنده

ان قدر تو ماهي و از خود گذشته كه براي نيني كه نيومده حاضري همه متعلقات خودتو بدي 

ان قدر قشنگ توصيف مي كني كه صندلي ماشين ، پتو چوچولو ام ، نصف كمد و ساك بچه گي هام همه رومي خوام بدم نيني كه دلم مي خواد گاز گازت كنم .

و به بابارضا هم توصيه مي كنب كه برايتون تخت دو طبقه بخره كه تو بالا بخوابي و نيني پايين. كه مواظبش باشي كه اون نيافته .

خلاصه در حال حاضر از قطعيت اينكه نيني تو دلم دارم خبر نداري اونم به خاطر اينكه گفتن اگه بدوني دوره انتظارت برات خيلي سخه ولي مي دوني كه قرار يه نيني دنيا بياد.

جالبه وقتي مامان عصي بهت گفت مي خوان برات نيني بخرن با جديدت بهش گفتي نه 

نيني رو نمي خرن 

مامان ها نيني ها رو دينا مي يارن، عاشقتم كه دنيا رو دينا مي گي و با جديت هم روي حرفت مي ايستي .

اميدوارم بتونيد شما دو تا فرشته كوچولوهاي من با هم خوب باشيد . پشت به پشت هم زندگي خوب و شايسته اي رو براي خودتون بسازديد

پسندها (1)

نظرات (2)

میترا مامان متین
7 آذر 96 8:22
سلام مهربونم . خبر بارداریت و خوندم خیلی خوشحال شدم . به فریبا و سمیه و حبیبه هم گفتم . عزیزم یادمه خانم مومن و با خدایی بودی و معلومه برای همسر و فرزندت زندگی شیرینی فراهم کزدی . در نتیجه هیچوقت تنها نیستی . منم درگیر یه سری مشکلات مالی شدم خونمون و فروختیم . فعلا به فکر بچه دوم نیستم .ایشالله خدا به هممون کمک کنه .دوران کوتاه و شیرین دوستیمون و هیچوقت یادم نمیره .
حبیبه
16 آذر 96 10:38
عزیزم هزارن تبریک به شما دوست خوبم